به گزارش شهرآرانیوز؛ صادرات، همواره راه عبور اقتصاد ایران از تنگناهای داخلی و بین المللی بوده است؛ عاملی که میتواند با ایجاد جریان پایدار درآمد ارزی و گسترش بازارهای هدف، چرخ تولید کشور را در مسیر رشد نگه دارد. اما در ماههای اخیر، با افزایش فشارهای بین المللی و فعال شدن سازوکار «اسنپ بک»، مسیر تجارت خارجی ایران با چالشهای تازهای روبه رو شده است؛ از محدودیتهای بانکی و حمل ونقل گرفته تا نوسانات نرخ ارز و بی اعتمادی در بازارهای مقصد.
در چنین شرایطی، نگاه فعالان اقتصادی بیش از گذشته به ظرفیتهای منطقهای دوخته شده است. بازارهای همسایه، به ویژه کشورهای آسیای میانه و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، اکنون در مرکز توجه صادرکنندگان خراسان رضوی قرار دارند؛ استان مرزیای که همواره دروازه ورود ایران به این بازارها بوده است. با این حال، صادرکنندگان میگویند که تحریمها فقط بخشی از مشکلاتاند و موانع داخلی، تهدیدهای بزرگ تری برای صادرات به شمار میآیند.
در بخش دوم میزگرد اخیر روزنامه شهرآرا به مناسبت هفته ملی صادرات، جمعی از اعضای اتحادیه صادرکنندگان خراسان رضوی به تحلیل این شرایط پرداختند و از تجربههای خود در رویارویی با تحریم ها، راهکارهای توسعه بازارهای جایگزین و ضرورت بازتعریف نقش دولت و بخش خصوصی در مسیر صادرات گفتند.
کاظم شیردل رئیس اتحادیه صادرکنندگان خراسان رضوی، جواد نیشابوری نایب رئیس اول اتحادیه صادرکنندگان استان، حسین محمدیان نایب رئیس دوم اتحادیه صادرکنندگان استان، افشین راوریان عضو هیئت مدیره اتحادیه صادرکنندگان استان و علیرضا گرجینیا تاجر و فعال اقتصادی استان، میهمانان این میزگرد بودند.
محمدیان: با توجه به تحریمهای جدیدی که علیه کشور در حال اعمال است، نظام تجارت بین المللی ما، به ویژه از نظر حمل ونقل دریایی، به شدت تحتتأثیر قرار گرفته است. به عنوان مثال، اگر امارات با سیاستهای آمریکا و اروپا همسو شود، عملا تجارت خارجی ما دچار اختلال جدی خواهد شد. ترامپ شخصیتی است که احتمالا چنین اقداماتی را انجام میدهد، زیرا در دولتهای پیشین از آمریکا امتیاز میگرفتند، اما دولت کنونی دیگر امتیازی نمیدهد.
در چنین شرایطی، باید نگاه خود را به بازارهای همسایه مانند افغانستان و پاکستان تغییر دهیم؛ زیرا در این کشورها محدودیتهای بازرسی وجود ندارد و فضا برای تجارت بازتر است. تجربه شش ماهه گذشته در خراسان رضوی ثابت کرده که حرکت در این مسیر، شدنی و مؤثر است. ما نخستین تفاهم نامه تجارت آزاد با اتحادیه اقتصادی اوراسیا را امضا کردهایم؛ اتحادیهای که کشورهای قدرتمندی مانند روسیه در آن حضور دارند.
نیشابوری: ما تحریمهای خارجی را تا حد زیادی کنار گذاشتهایم، چون برای آنها همیشه میتوان راه حل پیدا کرد؛ مثلا وقتی تحریمی اعمال میشود، مسیر مشخص است و میتوان تصمیم گرفت که دورش زد. اما مشکل اصلی، تحریمهای داخلی است. هر روز صبح ممکن است مدیری با سلیقه شخصی خود بخش نامهای صادر کند. این یعنی اگر یک مدیر دولتی حتی کشور را به نابودی بکشاند، باز هم کسی با او کاری ندارد. این واقعا اتفاقی است که میافتد؛ سیاستهای بسیار غلط مدیران نالایقی که جایگاه کشور را هر روز بحرانیتر میکنند.
به نظر من شاید باید همه مسائل دیگر را رها کنیم و فقط تمرکز کنیم بر مدیرانی که واقعا در کشور کار میکنند. یعنی همه ظرفیتهای منطقهای، همه مسیرها و استانداریها را با همین مدیران همراه کنیم. در سال گذشته، در کنار بخش خصوصی، اتفاقات بسیار مهمی افتاد. همیشه از «رفاه و همراهی دولت و بخش خصوصی» حرف میزنیم، اما امسال در خراسان واقعا این اتفاق افتاده است. نگاه اقتصادی استاندار و تصمیمهای او باعث شد بخش خصوصی وارد عمل شود و نقش پررنگی در صادرات داشته باشد.
اگر بخواهیم از بحرانهای کشور عبور کنیم، باید مدیرانی با نگاه اقتصادی در رأس کار باشند؛ مدیرانی که آگاهی اقتصادی دارند و به بخش خصوصی اعتماد میکنند.
راوریان: مدیران نالایق، بدون انجام هیچ کاری، هزینههای وحشتناکی برای کشور ایجاد کردهاند. مثلا فردی در جایگاهی رسمی میگوید که «تنگه هرمز را میبندیم»؛ همین حرف ساده باعث افزایش قیمت دلار میشود. حرف باید هزینه داشته باشد، اما کسی پاسخگو نیست.
محمدیان: اگر آمار مقاصد صادراتی را مرور کنیم، آن گونه که گمرک منتشر کرده، مشاهده میشود که در شش ماهه نخست سال، صادرات به ازبکستان ۱۱۵درصد، به پاکستان ۳۴درصد و به افغانستان ۱۲درصد افزایش یافته است. این سه کشور دقیقا همانهایی هستند که در ماههای اخیر، هیئتهای اقتصادی ما در قالب دیپلماسی اقتصادی به آنها سفر کردهاند. برای مثال، در سفر صد نفره به ازبکستان، آثار این همکاری بلافاصله در آمارها نمایان شد. این نشان میدهد هر جا اختیار و میدان عمل به بخش خصوصی داده شود، نتایج چشمگیری به دست میآید.
نیشابوری: همه چیز ساده است؛ اگر عقلانیت به کشور بازگردد، خیلی از مسائل، حتی موضوعاتی مثل ترامپ، خودبه خود حل میشوند. تا وقتی عقلانیت نباشد، مدام در حال تلاش برای دورزدن مشکلات خواهیم بود. اقتصاد ما تا زمانی که آزاد نباشد، همین خواهد بود.
شیردل: با وجود تحریمها و مشکلات ساختاری، صادرات همچنان تداوم دارد. میتوان گفت چالشهای اساسی ما، فرسودگی ماشین آلات صنعتی و به روزرسانی نشدن زیرساختهای حمل ونقل است. همین مسئله باعث شده نتوانیم از فرصتهای موجود در تجارت جهانی به درستی بهرهمند شویم.
گرجینیا: ما تلاش میکنیم، اما مشکل اصلی همان موانعی است که در داخل وجود دارد. تحریمها در خارج از کشور دردسر و هزینه ایجاد میکنند، اما مشکلات در داخل، فلج کنندهاند؛ به معنی واقعی کلمه. آنچه صادرات را زمین گیر کرده، تحریم خارجی نیست، فلج درونی است. این شرایط اسنپ بک، قطعا برای صادرکنندگان مشکلاتی ایجاد میکند و همین طور هم شده است.
حتی اگر هیچ مانع عملی وجود نداشته باشد، همین بار روانی که بر مشتریان خارجی تحمیل میشود، به تنهایی کافی است تا آنها را دلسرد کند. ما با دنیا تجارت میکنیم، اما بدون عدد و قیمت مشخص. در هیچ بازاری سهمی نداریم. وقتی اقتصادی بسته، کوچک و کم تحرک باشد، وقتی ساختارش دولتی باشد، اجازه ورود آزادانه به بازارهای جهانی را نمیدهد. کشورهای دارای اقتصاد آزاد، این چرخه معیوب را ندارند.
بازارهای هدف ما در برخی حوزهها تضعیف شده است. از طرفی گاهی کشورهای مقصد اعلام میکنند که کالا را با استاندارد پایینتر میخواهند تا قیمتش کاهش یابد! بعد همان شرکت خارجی مجوز را نشان میدهد و میگوید این کالا با کیفیت پایینتر صادر شده است. با این حال در شرایط کنونی جایگاه کالاهای ایرانی در بازارها چگونه است؟
نیشابوری: مسائل مختلف باعث شده بخش بزرگی از بازارهای هدف ما تضعیف شود. شاید نگوییم کاملا از دست رفته، اما سهم ما بسیار کمتر شده است. مثلا بازاری که پیشتر ۵۰درصدش در اختیار ایران بود، امروز بخش اندکی از آن باقی مانده و دیگران جای ما را گرفتهاند.
در خارج از کشور هم سیاستهای اشتباه ما باعث شده برند «ایران» آسیب ببیند. ما دو سال پیش فریاد زدیم که چرا باید روی کالایی که به سفارش خارجی تولید میکنیم، بنویسیم «ساخت ایران». این کار برند ایرانی را خراب میکند. گفتند طبق استاندارد باید درج شود، حتی ابعاد علامت استاندارد را هم کنترل میکردند، اما کیفیت کالا برایشان اهمیتی نداشت. امروز بعد از دو سال تازه متوجه شدهاند که این اشتباه چقدر بزرگ بوده است.
گرجینیا: حوزه کاری من بیشتر مربوط به کشورهای عربی و حاشیه خلیج فارس است. بازارهای این کشورها با بازار سنتی استان ما کاملا متفاوتاند. ورود به بازار، حضور و ماندگاری در آن و ساخت برند، مسیرهای کاملا جداگانه و پیچیدهای دارند. اقتصاد آن کشورها بسیار آزاد است، کالا از سراسر دنیا وارد و صادر میشود و ورود به بازار آنها دشوارتر است.
یکی از بزرگترین مشکلات کالاهای ایرانی در این کشورها این است که مردم آن کشورها کالاهای ایرانی، به ویژه مواد غذایی را دوست دارند، اما همیشه یک نگرانی وجود دارد: میگویند «برچسب تولید ایران نداشته باشد.» تقریبا در دو سال اخیر، هر بار که برای صادرات مذاکره کردهام، نخستین پرسش طرف مقابل این بوده است که «آیا روی کالا نوشته نشده ساخت ایران؟» اگر نوشته شده باشد، از خرید منصرف میشوند. این معضل بزرگی است. در نهایت، کالا فقط به ایرانیان مقیم آن کشورها فروخته میشود و عملا امکان تجارت با بازار اصلی وجود ندارد.
حتی خودِ ما صادرکنندگان نیز دچار ترس هستیم. نه تنها خارجیها از همکاری با ما واهمه دارند، بلکه خودِ ما نیز از ارسال کالا نگرانیم. سطح ترس و بی اعتمادی بسیار بالاست.
گرجینیا: امروز با یکی از تولیدکنندگان معروف فرش صحبت میکردم. او گفت: «برای ما راهی پیدا کن تا از ترکیه به دنیا صادر کنیم. دیگر از ایران نمیتوانیم ادامه دهیم.» بسیاری از برندهای شناخته شده در حال انتقال صادرات خود از ایران به ترکیهاند، چون آن کشور از صادرکنندگانش حمایت میکند.
مشکل بعدی ما در ساخت برند است. در کشورهای دیگر، برندها آزادانه شکل میگیرند و فعالیت میکنند، اما ما نه در داخل و نه در خارج، امکان ساخت برند نداریم. دلایل متعددی دارد؛ از هزینههای بالا گرفته تا بی ثباتی قیمتها و اقبال نداشتن به کالاهای ایرانی.
به عنوان یک بازرگان، نمیتوانم روی تأمین کننده ایرانی حساب باز کنم. برای مثال، تولیدکنندهای کالایی را با قیمت ۵۲هزار تومان عرضه کرده بود. من قرارداد را بر اساس همان قیمت بستم و فقط منتظر ارسال نمونه بودیم. اما ظرف دو تا سه روز، قیمت از ۵۲ به ۷۰هزار تومان افزایش یافت. چگونه میتوان با چنین نوسانی برند ساخت؟
شیردل: در کشوری که تولید هنوز رشد نکرده و ثبات ندارد، نمیتوان هدف گذاری بلندمدت کرد. مواد اولیه ما هر هفته تغییر قیمت دارد. به عنوان نمونه، کالایی که باید ۹۰۰دلار در هر تن باشد، ناگهان ۸۰دلار افزایش قیمت پیدا میکند. در حالی که در کشورهایی مانند ترکیه، روسیه و آذربایجان، ثبات قیمت وجود دارد و همین باعث میشود کالاهای ایرانی را نخرند. میگویند: «امروز یک قیمت است، فردا قیمت دیگر.»
گرجینیا: با این نوسانات نمیتوان برند ساخت. حتی در کالاهایی مانند آب معدنی که در دنیا تا بیست سال قیمتشان ثابت است، در ایران هر ماه تغییر میکند. در چنین شرایطی، میتوان یک بار یا دوبار فروخت، اما نمیتوان برند ساخت یا در بازار ماندگار شد.
برای موفقیت، باید برند داشت تا در بازار شناخته شد. اما در وضعیت فعلی، ما عملا از بین میرویم. رقابت در آن کشورها بسیار سنگین است؛ از همه جای دنیا کالا میآید. ما در حال بررسی هستیم تا شاید مسیر خود را تغییر دهیم و از زیرساختهای دبی برای ورود به بازار آفریقا استفاده کنیم. فعلا در حد ایده است و هنوز کار اجرایی نشده، اما واقعیت این است که با کشورهای عربی، دیگر نمیتوان به راحتی کار کرد. رقابت در آن بازارها بسیار شدید است و نیاز به حمایت، ثبات و سیاست گذاری هوشمندانه دارد.
در دنیا برندهای ضعیف، قوی و جهانی وجود دارد، اما آنجا آزادترین نوع تجارت ممکن برقرار است. اجازه دهید مثالی بزنم: ما گوشت از استرالیا به یکی از کشورها بردیم، اما فقط یک بار. چرا؟ چون نتوانستیم رقابت کنیم. شرکت خارجی آزادانه کار میکرد، اما ما نه. خودم رفتم و دیدم که نمیتوانیم ادامه دهیم. تقاضا خودش تنظیم میشود، اما در داخل کشور رانتی وجود دارد که صادرکننده را از مسیر طبیعی رقابت منحرف میکند.
گرجینیا: یک هفته تمام درگیر سه بانک اماراتی بودم. همان شب که خبر اسنپ بک آمد، صبح فردایش حساب را بستند. یکی دیگر را همین هفته بستند. موضوع گردش مالی هم نبود، فقط به خاطر ایرانی بودن ما بود. رفتم، تمام مدارک و اسناد را ارائه دادم، کلی صحبت کردم. اماراتیها گفتند نامه میزنیم، میرود بانک مرکزی، جلسه تشکیل میشود.
گفتند تا یک ماه آینده به شما خبر میدهیم. هرچه پول در دو حسابم بود، مسدود کردند. گفتند یا ظرف یک ماه آینده حساب را باز میکنیم، یا از بانک ما در امارات خارج شوید. از سه بانکی که داشتم، دو حساب بسته شد، فقط یکی هنوز مانده که احتمالا در هفته آینده بسته میشود. حالا شما ببینید، با این وضعیت چطور میشود رقابت کرد؟ چطور میتوان در بازارهای جهانی حضور داشت؟
نیشابوری: بگذارید یک مسئله دیگر را مطرح کنم. یادتان هست سال گذشته کشور چه بحرانهایی را پشت سر گذاشت؟ در نشستی در روزنامه شهرآرا گفتم به ما اعلام شده که قرار است گاز قطع شود اکنون نیز همین پیام آمده است، چرا هیچ راهکاری در این زمینه پیدا نکردند؟ فقط گفتند که «سهمیه بندی اعلام شد»، یا «گاز قطع میشود». یا میگویند از سوخت دوم استفاده شود و... اصلا سؤال اینجاست: مگر وظیفه تولیدکننده، تولید انرژی است؟ چرا تولیدکننده را درگیر مسائل انرژی میکنیم؟
همیشه این اشتباه هست که افراد را درگیر کارهایی میکنیم که تخصص ندارند. ما با اجبار، تولیدکننده را به صادرکننده تبدیل کرده و تاجران را حذف کردیم. گفتند که «کالای خودت را خودت صادر کن». حالا همان تولیدکنندهای که باید روی تولید تمرکز کند، باید صادرکننده و واردکننده هم باشد! انگار میگویند که «تولیدکننده برق باش، اگر خواستی تجهیزات هم خودت وارد کن».
محمدیان: در خصوص بحران انرژی باید گفت که این مسئله در بسیاری از کشورها بوده و هست، اما در ایران شدت بیشتری دارد. ریشه آن به سیاستهای نادرست مجلس هفتم و تصویب قانون تثبیت قیمتها بازمی گردد؛ تصمیمی که موجب شد سرمایه گذاری در حوزه انرژی متوقف شود و نیروگاهها بدون صرفه اقتصادی باقی بمانند.
ضعف نظارت، فرسودگی تجهیزات و هدررفت ۲۰ تا ۲۵درصدی انرژی در خطوط انتقال برق، همگی دست به دست هم داده تا کشور با بحران انرژی روبه رو شود. در چنین شرایطی، توسعه نیروگاههای خورشیدی و انرژیهای تجدیدپذیر میتواند راه حل مناسبی باشد، اما نباید دولت از خود سلب مسئولیت کند.
تولید انرژی وظیفه دولت است، نه بار بخش خصوصی. در حالی که برق رایگان به برخی نهادها داده میشود، صنایع کشور با کمبود انرژی روبه رویند. اگر قرار است بخش خصوصی وارد این عرصه شود، باید سازوکار عادلانهای طراحی گردد تا حق و انگیزه آنها حفظ شود.
نیشابوری: ما در شرایطی هستیم که مدیران کشور، خودشان بحران ایجاد کردهاند و حالا از همین مدیران انتظار داریم بحران را حل کنند. آیا کسی که مسئله را ایجاد کرده، میتواند خودش آن را برطرف کند؟ با همان دیدگاهی که مشکل به وجود آمده، آیا میشود راه حل یافت؟ قطعا نه. برای حل مسائل باید نوع نگرش تغییر کند، اما متأسفانه در ساختار دولتی و سازمانهای ما چنین تغییر نگرشی دیده نمیشود. همچنان همان مسیر سابق ادامه دارد و نگاهها بر اساس بخش نامههایی است که اغلب تفسیر شخصی مدیران از قانون است.
چند روز پیش در جلسه شورای گفتوگو، به موردی برخوردیم. قانونی از سال۱۳۵۰ وجود دارد که تاکنون رعایت نشده بود، اما امروز دوباره برای بررسی آن دستور دادهاند؛ قانونی که مربوط به جلوگیری از صادرات در حوزه دام پزشکی است. میگویند باید اجرا شود در حالی که شرایط کشور هر روز بدتر میشود.
عرصه بر ما تنگتر شده و این روند، کشور را به سمت نابودی میبرد. کار به درستی انجام نمیشود. مدیری در جایی قانون را رعایت نمیکند و هیچ اتفاقی نمیافتد. الان قوانینی اجرا میشوند که اتفاقا به صادرات آسیب میزنند. اگر قرار است قانون رعایت شود، چرا قوانینی که میتوانند به تولید و صادرات کمک کنند، نادیده گرفته میشوند؟
شیردل: در شرایط فعلی کشور همه باید دست به دست هم دهیم و برای ایران کار کنیم، پس لازم است توان خود را برای حفظ و توسعه صادرات متمرکز کنیم. با شروع مکانیسم ماشه، ممکن است برخی از مسیرهای دریایی با محدودیت روبهرو شوند؛ بنابراین پیشنهادم این است که تمرکز خود را بر بازارهای شرق و آسیای میانه بگذاریم؛ افغانستان، ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان، قرقیزستان و پاکستان. این کشورها هم مرز و دارای ظرفیت همکاریاند. باید از فرصت تجارت آزاد با اتحادیه اوراسیا نیز استفاده کنیم.
الان زمان مناسبی است تا روابط خود را با کشورهایی مانند روسیه، ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان تقویت کنیم و از ظرفیتهای متقابل بهره ببریم. میتوانیم از دولت بخواهیم تا با این کشورها تعرفههای ترجیحی تنظیم کند، چون مثلا تاجیکستان علاقه زیادی به خرید کالاهای ایرانی دارد و از نظر کیفیت و بسته بندی رضایت دارد.
محمدیان: واقعیت این است که تحریمهای جدید، بسیاری از مسیرهایی را که قبلا برای دور زدن تحریمها یاد گرفته بودیم، مسدود کرده است. کشورهایی مثل ترکیه و روسیه هم که فکر میکردیم دوست ما هستند، در شرایط بحرانی به ما کمک نمیکنند؛ بنابراین دورزدن تحریمها کار سادهای نیست.
با این حال، ما فعالان اقتصادی و تشکلهای بخش خصوصی در اتاق بازرگانی هم قسم شدهایم که اجازه ندهیم چرخ صنعت کشور متوقف شود. ممکن است حرکت آن کند شود، اما مطمئن باشید با تمام توان ادامه میدهیم. مشکل اصلی، نبود اعتماد به بخش خصوصی است.
اتفاقات اخیر، از جمله جنگ دوازده روزه، نشان داد که مردم و بخش خصوصی پای کشور ایستادهاند. باید دوباره به مردم و فعالان اقتصادی اعتماد کنیم. ظرفیتهای فراوانی در کشورهای آسیای میانه، اوراسیا، شانگهای و بریکس وجود دارد. بسیاری از کشورها تمایلی به همکاری با آمریکا ندارند و آمادهاند کالاهای مورد نیاز خود را از دیگر کشورها تأمین کنند؛ بنابراین بازار برای ما بسته نیست. وقتی میگوییم به اتحادیه اوراسیا پیوستهایم، یعنی یک بازار ۲۰۰میلیونی پیش روی ماست و چرخ تولید نباید بخوابد. با این حال، هنوز مشکلات تکراری پابرجاست.
شیردل: پیشنهاد من این است که مسئولان دولتی ما نیز فعالتر شوند؛ مثلا به تاجیکستان بروند و قراردادهای تجاری ببندند تا بتوانیم دامنه صادرات خود را گسترش دهیم. در عین حال، ناترازی تجاری میان ما و آن کشورها باید اصلاح شود. مثلا در کنار واردات پنبه میتوانیم از حبوبات یا میوه خشک آن کشورها برای خود ارزشافزوده ایجاد کنیم. یعنی وقتی این محصولات از ایران رد میشود و به کشورهای دیگر میرود، در مناطق آزادی مثل سرخس با ایجاد صنایع بسته بندی، ارزش افزوده ایجاد کنیم تا هم تراز تجاری مان با آسیای میانه بهبود پیدا کند و هم بازارهای آنها را به دست بیاوریم.
البته این کار صرفا وظیفه بخش خصوصی نیست؛ بلکه ما فعالان اقتصادی باید با اطلاع رسانی و پیشنهادهای مستمر، دولت را در این مسیر هدایت کنیم. رسانهها هم نقش مهمی در پیگیری و چکش کاری این موضوع دارند.
در صورت تداوم تحریم ها، میتوانیم ۸۰درصد از مراحل تولید را در ایران انجام دهیم و ۲۰درصد نهایی را در کشورهایی مثل قرقیزستان یا قزاقستان، در قالب بسته بندی یا مونتاژ، تکمیل کنیم تا در بازارهایی مانند اروپا که مسیرش برای ما بسته شده است سهمی به دست آوریم؛ درواقع محصول ایرانی است، اما با بسته بندی کشورهای دیگر. ترکیه همین روش را در صنعت لوازم خانگی اش به کار برده است. این کار شدنی است، به شرطی که ابتدا تحریمهای داخلی و موانع اداری را حل کنیم.
نیشابوری: اما مشکل اصلی اینجاست که حتی وقتی صادرات انجام میشود، گاهی ناگهان مجوز صادرات لغو میشود. سرمایه گذاری عظیمی در کشور برای تولید غذا و زیرساختهای صنعتی شده، اما دولت تضمینی نمیدهد که فردا تصمیم دیگری نگیرد و مسیر صادرات را نبندد.
محمدیان: البته اکنون نشانههایی از امید دیده میشود. در حوزه رفع تعهدات ارزی نیز گشایشهایی در حال انجام است. اکنون صادرکننده میتواند مواد اولیه خود را وارد کند و سهمیه بندی هم وجود ندارد.
صادرات به آسیای میانه و کشورهای همسایه، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه الزام است. برای تحقق آن، باید جهت گیری سیاست گذاران اقتصادی هماهنگ شود. در غیر این صورت، با همین طرز تفکر موجود در بانک مرکزی، هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد.